کافه سحر












مردی که رو بروی تو سیگار میکشد

در فکر گفتگوی تو سیگار میکشد

وقتی که می روی و دلش تنگ می شود

بی شک به جستجوی تو سیگار میکشد

این بار بی تو فاصله ها را نمی دود

در سوگ آرزوی تو سیگار میکشد

                                                                                                        شعر از"حمید قاسمی"

 

سلام...

اینجا دنج ترین نقطه دنیاس...بوی قهوه، بوی چای، بوی سیگار

هرچیزی که اینجا میخونید حاصل کیبورد فرسایی خودمه پس کپی کردن "ممنوع"

من مینویسم چون نیاز دارم که خودمو و احساسمو با نوشتن ارضا کنم...

تو میخونی شاید چون دنبال حرفی هستی که نشون بده یکی حرفاتو میدونه...

به هرحال لحظات خوبی رو اینجا امیدوارم سپری کنی"رفیق"

 

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

نمیدونم ته بازی کجاس و چیه؟؟؟

اما تا همون ته هم نمیتونم ازت جدا شم....

هیچی مث تو برام پر از عشق و خاستن نیست.....

 

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

تملم تنهاییمو پر میکنم

با سکوت...

خابایه بی تو چقد دارن سنگین میشن....

درک بغضم از پشت این سیم لعنتی میدونم سخته!!!!

تازگیا دارم حس

تولد یه فاصله رو حس میکنم....

نمیذارم

نمیخام...

ب دلت بگو رحم کنه به قلبم...

سحر هنوز کمرش صاف نشده از ضربه های چوب روزگار....

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

عاشقانه ترین عاشقانم واسه تو

فقط بذا تو نگاه مستت گم بشم....

تو که میدونی سحرت اهل مستی و مشروب نیست!!!بذا اینبار با چشای تو....

دلم گرفته

روی پنجه پام...

به زور لبم برسه تا شونه هات

آب دهنمو قورت بدمو تو

بی هوا بپرسی...

چیــــــــــــــه؟؟؟

و این ینی من از خجالت آب بشم تو بغلت.....

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

به اینایی که بدون عشق بی واهمه و بی دردسر

کنار همن

غبطه میخورم

به اینایی که همیشه دس تو دس تو خیابونن

غبطه میخورم

تو بگو حسودم

اما درد داره داشتن و در عین حال نداشتنت

سخته بودنت و نداشتن اجازه واسه دیدنت

نگو عشقو ب این چیزاش عشقه

توام دلخوری

اما مردونه صبوری میکنی....

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

منو بخون لحظه هایی که بی توام

گوش کن

زیر دوش...ساعتا ساکتم و با گریه فقط کاشیارو نیگا میکنم

شبا دیر میخابم

صبام میشه بعد از ظهر

ناهار دلتنگی نمیذاره چیزی بخورم

شامم که رژیم نبودنته

پس انقد نگو سحر چرا لاغر شدی....

داغونم بدون تو

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

تو اگه میدونستی چه گرمایی داره آغوشت

خودتم عاشق خودت میشدی

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

من هنوزم پشتم به دنیاس

تا تو نیای با همه قهرم

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

نگام کن...

یه دخترم...خیلی ساده

موهام به زور تا روی شونم میرسه

نه رنگش نکردم

چشام درشت و گیرا نیست

هیکل انچنانیم ندارم

خوب نگام کن.... من نمیتونم عالی باشم

سادم

درسته همیشه گفتم خودم از پس همه کارام بر میام

درسته گفتم خودم با تموم دخترونگیم اما مردم

ولی تو پس همه اینا بهت نیاز دارم

به دستای قوی و سینه ی پهنت

به شونه هات برای گریه کردن

من فقط یه دختر سادم...خوب نگام کن...

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |

تا کجای این قصه سر به زیر و آروم باشم

تا کجا حیا رو با یه قاب خوشگل تو دستم بچرخونم فقط از ترس اینکه

نگن سحر عاشق شده؟

تا کجا آروم باشم و بخندم به اونایی که مسخره میکنن حس تنهاییمو؟

مگه یه دختر تو عمق تاریکی و ترس و تنهاییم خندیدن داره؟؟؟؟؟

 تا کجا سر به زیر باشم................؟

نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط کافه چی| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت